شتر
ظاهر
شتر، چهارپایی از خانوادهٔ شترسانان.
- «ای رهنمایان کور که پشه را صافی می کنید و شتر را فرو میبرید! وای بر شما...»
- انجیل عهد جدید، متی، ۲۳ - ۲۴
- «آخرین پر کاه کمر شتر را میشکند.»
- «آدم خوب است شتر گلو باشد.»
- «اشتر که چهاردندان شود از آواز جرس نترسد.»
- «اگر شتر پر داشت یک بام سالم در جایی نمانده بود.»
- «اگر علی ساربان است میداند شتر را کجا بخواباند.»
- «به شتر گفتند گردنت کچه، گفت کجام راسته؟»
- «تا فلان کار بشود، دم شتر به زمین میآید.»
- «چشم شور شتر را به دیگ میکند، آدم را به گور.»
- «دور از شتر بخواب، خواب آشفته مبین.»
- «زیر پای شتر نخواب، خواب آشفته مبین.»
- «شتر خالی راه نمیره؟»
- «شتر خفته، بلا دور!»
- «شتر در قطار دیگران خوش نماید.»
- «شتر دیدی ندیدی.»
- «شتر را گم کرده عقب مهارش میگردد.»
- «شترسواری دولا دولا نمیشه.»
- «شتر که کاه (علف) میخواهد، گردن دراز می کند.»
- «شتر نقارهخانه است، از صدای طشتک وطبلک رم نمیکند.»
- «شتر هرچه از خار بدش میآید، از گوشه لبش سبز میشود.»
- «شتری است که در خانهٔ همه میخوابد.»
- «کُره داده شتر میخواهد.»
- «کینهٔ شتری داشتن»
- «گاهی با شتر از سوراخ سوزن گذشتن، گاهی پیاده از دروازه بیرون نرفتن.»
- <<شتر در خواب بیند پنبه دانه،گهی لف لف خورد گه دانه دانه>>
- «این شتری که در خانه ی همه می خوابه.»
شتر در شعر فارسی
[ویرایش]- «تا مست نباشي نبري بار غم يار // آری شتر مست کشد بار گران را»
- «آن یکی پرسید اشتر را که هی// از کجا میآیی ای اقبالپی// گفت از حمام گرم کوی تو// گفت خود پیداست از زانوی تو»
- «جز بدین مستی کجا یارم کشیدن بار غم// بار افزونتر کشد چون مست باشد اشتری»
- «چو کاهل بود نافه در خاستن// چه باید به خلخالش آراستن»
- «دیدیم بسی که آب سرچشمه خرد// چون بیشتر آمد شتر و بار ببرد»
- «شتر در خواب بیند پنبهدانه// گهی لپلپ خورد گه دانهدانه»
- «شنیدم من که موشی در بیابان// مگر دید اشتری را بینگهبان// مهارش سخت بگرفت وروان شد// که با اشتر به آسانی توان شد// چو آوردش به سوراخی که بودش// نبودش جای آن اشتر چه سودش// بدو گفت اشتر، ای گم کرده ره را// من اینک آمدم کو جای ما را// کجا آیم درون ای تنگ روزن// چومن اشتر بدین سوراخ سوزن»
پیوند به بیرون
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |