پرش به محتوا

هنر

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • گیرش‌شده از بهاری: هَنر

آوایش

[ویرایش]
  • /هُنَر/

اسم

[ویرایش]

هنر

  1. هر نوع فعالیتی غیر معطوف به سود مادی و مبتنی بر برداشت‌های شخصی از محیط و طبیعت با استفاده از نیروی تخیل و قواعد زیباشناختی، مانند پرداختن به موسیقی، نقاشی، مجسمه‌سازی، نویسندگی، و شعر.
  2. فضل، کار برجسته و نمایان. زیرکی. پیشه و صنعت. تقوی، پرهیزگاری. هر یک از هنرهای زیبا.
  3. در گذشته به معنی فضیلت و معرفت بوده و در برابر عیب به کار می‌رفته است. فضیلت، مهارت، فن.



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین