مار
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]آوایش
[ویرایش]- /مار/
اسم
[ویرایش]مار
- جانوری است از راسته خزندگان با بدنی استوانهای شکل و نرم که روی زمین میخزد و انواع مختلف دارد اعم از سمی یا غیرسمی.
- ماد به زبان پارتی و مارک منقول در آثار مؤلفان ارمنی همان مادها هستند.
- عنوانی است که در اول اسامی قدیسان آورند؛ مانند: مار بطرس. مار یعقوب
- دکتر کزازی در مورد واژه ی مار می نویسد: ( ( در نماد شناسی ایرانی، مار نشانه ی رازآلود اهریمن و نماد تباهی و مرگ. از همین روی است که مار، در واژه نیز، از ریشه ای برآمده است که مرگ و مردن از آن بر آمده اند. در نگاره ی پر آوازه از مهر ( میترا ) که نمونه هایی بسیار از آن در باختر زمین یافت شده است، مهر، آنگاه که دشنه ای آخته در دست، بر پشت نر گاوی نشسته است و می خواهد او را پی کند، ماری از زیر تنه ی گاو سر بدر آورده است. گاو نماد گیتی و آفرینش پست خاکی و آبی است. مهر، چونان رهاننده، می خواهد آفرینش را از بند خاک و آب برهاند و گیتی را به مینو برساند؛ اما مار نماد نیروهای اهریمنی و گیتیگ است سر بر می آورد که در کار وی درنگ و دشواری در افکند. ) ) ( نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۳٠۷.
- واژه ( مار ) یک واژه اوستایی است که در این زبان به دیسه یِ ( مَئیریَ ) واگویی می شده است؛چنانکه در رویه یِ 1072 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است
ریشه شناسی ۲
[ویرایش]اسم
[ویرایش]ریشه شناسی ۳
[ویرایش]- کردی
اسم
[ویرایش]- مار.
زبان دیگر
[ویرایش]- عربی
اسم
[ویرایش]مارّ
- مرور کننده، گذرنده.
استعاره
[ویرایش]- مار خوش خط و خال کنایه از: شخص حیله گر و نادرست.در مناطق آب خیز بسیار یافت میشود.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- نامه ی باستان
- فرهنگ واژه های اوستا