پرش به محتوا

مار

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]
  • /مار/

اسم

[ویرایش]

مار

  1. جانوری است از راسته خزندگان با بدنی استوانه‌ای شکل و نرم که روی زمین می‌خزد و انواع مختلف دارد اعم از سمی یا غیرسمی.
  2. ماد به زبان پارتی و مارک منقول در آثار مؤلفان ارمنی همان مادها هستند.
  3. عنوانی است که در اول اسامی قدیسان آورند؛ مانند: مار بطرس. مار یعقوب
  4. دکتر کزازی در مورد واژه ی مار می نویسد: ( ( در نماد شناسی ایرانی، مار نشانه ی رازآلود اهریمن و نماد تباهی و مرگ. از همین روی است که مار، در واژه نیز، از ریشه ای برآمده است که مرگ و مردن از آن بر آمده اند. در نگاره ی پر آوازه از مهر ( میترا ) که نمونه هایی بسیار از آن در باختر زمین یافت شده است، مهر، آنگاه که دشنه ای آخته در دست، بر پشت نر گاوی نشسته است و می خواهد او را پی کند، ماری از زیر تنه ی گاو سر بدر آورده است. گاو نماد گیتی و آفرینش پست خاکی و آبی است. مهر، چونان رهاننده، می خواهد آفرینش را از بند خاک و آب برهاند و گیتی را به مینو برساند؛ اما مار نماد نیروهای اهریمنی و گیتیگ است سر بر می آورد که در کار وی درنگ و دشواری در افکند. ) ) ( نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۳٠۷.
  5. واژه ( مار ) یک واژه اوستایی است که در این زبان به دیسه یِ ( مَئیریَ ) واگویی می شده است؛چنانکه در رویه یِ 1072 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است

ریشه شناسی ۲

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. مادر

ریشه شناسی ۳

[ویرایش]
  • کردی

اسم

[ویرایش]
  1. مار.

زبان دیگر

[ویرایش]
  • عربی

اسم

[ویرایش]

مارّ

  1. مرور کننده، گذرنده.

استعاره

[ویرایش]
  1. مار خوش خط و خال کنایه از: شخص حیله گر و نادرست.در مناطق آب خیز بسیار یافت میشود.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • نامه ی باستان
  • فرهنگ واژه های اوستا