پرش به محتوا

استانبول

از ویکی‌گفتاورد

استانبول بزرگ‌ترین شهر ترکیه و مرکز فرهنگی و اقتصادی آن کشور.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «... احساس کردم که استانبول واقعاً شهری زیباست، البته برای بزرگان [بلندپایگان] نه بردگان [کم‌مایگان]».
  • «شرق و غرب آب و روغن نیستند که نتوانند آمیخته شوند. آن‌ها می‌توانند همراه شوند و چنین چیزی در شهری مثل استانبول سخت، پیاپی و شگفت‌آور روی می‌دهد.»
  • «استانبول همچون یک ماتریوشکای رنگی غول‌پیکر است.»
  • «استانبول سالنی از آینه‌هاست که در آن هیچ چیز همان طوری نیست که به نظر می‌رسد. باید هشیار بود و از مقوله‌ها و کلیشه‌ها در ارجاع به استانبول استفاده نکرد… اگر یک چیز باشد که این شهر دوست نداشته باشد، آن کلیشه است.»
  • «اگر شهر استانبول زیاده پرصداست و بالخصوص غوغای تاکسی‌ها و ناله و غرّش کشتی‌ها گاهی سلب استراحت می‌کند، درون سالن مطالعهٔ سیلمانیه آرام و راحت‌بخش است. حتّی گاهی که در قرائت‌خانهٔ ملّت از کثرت آرامش و بی‌صدایی یا در اثر سنگینی غذا ممکن است خواب بر انسان مستولی شود، ممنون هم می‌توان شد که یک اتومبیل آمبولانس از خیابان بگذرد و شیون و ضجّه‌ای بلند کند.»
  • «استانبول دروازهٔ تمدن‌ها، شهر گفت‌وگو و تلاش برای ورود به دنیای متجدد است؛ پس شایسته آنکه در اینجا هم از دیروز سخن به میان آید و هم از امروز، اما برای فردا.»
  • شهر استانبول موقعیّت استثنایی ممتازی بود. تنها شهری است که دو قارّه را به هم اتّصال می‌دهد. میان دو دریا - دریای سیاه و مدیترانه - و در میان دو دنیای قدیم و جدید. هوای معتدل دارد، زیرا دو وزش آسیایی و مدیترانه‌ای در آن به هم می‌آمیزند و هوا را تعدیل می‌کنند. کوه و جنگل و آب، هر سه در آن سر به هم می‌آورند.

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «سیمای قصه‌گویی شرقی با موهای بلوند». رادیو زمانه. ۱۶ مهر ۱۳۹۵. بازبینی‌شده در ۲۲-۰۱-۲۰۱۷. 
  2. مینوی، مجتبی. تاریخ و فرهنک. شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۹. ۳۱۳. 
  3. اسلامی ندوشن، محمدعلی. بازتاب‌ها. تهران: آرمان، ۱۳۸۲ش. شابک ‎۹۶۴۷۶۲۴۰۲۶صفحه=۶۵.