انتفاضه
ظاهر
انتفاضه یک جنبش گسترده در مقابل حکومت حاکم و یا نیروی متخاصم است.[۱] انتفاضه به رویدادهای گوناگونی در نقاط مختلف جهان عرب گفته میشود اما معمولا به اقدامات تروریستی از جمله رویداد ۱۵ مهر(۷ اکتبر) مردم غزه علیه اسراییل و سایر عملیاتهای جنگی علیه نظامیان اسرائیلی توسط فلسطینیها اشاره میکند. انتفاضه در فارسی به معنی خیزش نیز ترجمه شدهاست.
انتفاضه از جمله ممکن است به این وقایع تاریخی اشاره کردهباشد[۲]:
- انتفاضه اول: اقدامات مردم فلسطین در برابر اسرائیل که در سال ۱۹۸۷ میلادی آغاز شد، در سال ۱۹۹۱ درگیریها روبه کاهش نهاد که نهایتاً قرارداد اسلو در سال ۱۹۹۳ به این انتفاضه پایان داد.
- خیزش شعبانیه: به قیام مردم عراق در سال ۱۹۹۱ میلادی علیه رژیم بعث عراق که سرتاسر کشور از شمال تا جنوب را دربرگرفت.
- انتفاضه نفق: در سال ۱۹۹۶ میلادی آغاز شد، دلیل اسمگذاری به نفق (تونل) این است که اسراییل تونلهایی در نزدیکی مسجدالاقصی حفر کرده بود که یکی از دلایل شروع جنگ علاوه بر فعالیتهای اسکان دهی اسرائیل در منطقهٔ جبل ابوغنیم بودهاست.
- انتفاضه دوم (اقصی): انتفاضه مردم فلسطین که در سال ۲۰۰۰ میلادی در واکنش به سفر اریل شارون، نخستوزیر وقت اسرائیل ، صبرا و شتیلا ، به مسجد الاقصی آغاز و حدود پنج سال به طول انجامید. در این رویداد که شامل اقداماتی از جمله حملات و هدف قرار دادن نظامیان اسرائیلی می باشد.
- نا آرامی های ۲۰۱۴ بیت المقدس: مجموعه ای از فعالیتها در کرانه باختری علیه نظامیان و یا مردم اسرائیل که گهگاه به عنوان "انتفاضه" خوانده میشود.
- تعارض اسرائیل - فلسطین ۲۰۱۵: افزایش تنشها اسرائیل و فلسطین در سال ۲۰۱۵ میلادی که گهگاه "انتفاضه قدس" نامیده میشود.
واژه شناسی
[ویرایش]انتفاضه یک واژه عربی بر وزن اِفتعاله میباشد و از فعل«نفض» آمده است،که معنی های گوناگونی از جمله، بَرافشاندن،پریشان کردن،نثارکردن،پراکنده کردن،پخش کردن و .... دارد.[۳]
منابع
[ویرایش]- ↑ Ute Meinel, Die Intifada im Ölscheichtum Bahrain: Hintergründe des Aufbegehrens von 1994-1998, LIT Verlag Münster, 2003 p.10: 'Der Begriff der Intifada, der die Vorstellung eines legitimen Ausbebegehrens gegen Unterdrückung enthält, ist gegenwärtig ein Schlüsselbegriff in der arabischen Welt, von dem eine grosse emotionale Anziehungskraft ausgeht.'
- ↑ "Intifada". Wikipedia (به انگلیسی). 2021-05-17.
- ↑ نفض . [ ن َ ] (ع مص ) افشاندن . (غیاث اللغات ). بیفشاندن جامه . (زوزنی ). برفشاندن جامه و درخت را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). فشاندن درخت و جامه . (از بحرالجواهر). برفشاندن و تکان دادن جامه را تا گرد و غبارش زایل شود. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). تکان دادن درخت را تا آنچه بر اوست فروریزد. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). افشاندن برگ از درخت . (از اقرب الموارد). تکاندن . تکان دادن . فشاندن . (یادداشت مؤلف ). || فشاندن تب لرزه کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). به لرزه درآوردن تب کسی را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لرزاندن . لرزانیدن . (یادداشت مؤلف ). || نتاج دادن شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || بسیار فرزند گردیدن زن و ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خوشه بستن کشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بیرون آمدن آخرین خوشه ٔ کشت . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || بیرون برآمدن غوره ٔ انگور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). برآمدن غوره ٔ درخت رز. (از ناظم الاطباء): نفض الکرم ؛ تفتحت عناقیده . (اقرب الموارد). || رفتن بعض از رنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رفتن پاره ای از رنگ جامه . (از اقرب الموارد). || خواندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). قرائت . (از اقرب الموارد). || به چپ و راست نگریستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). به هر طرف نظر افکندن . (از اقرب الموارد). || نظر کردن به آنچه در مکانی است تا بشناسد آنها را. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). دیدن جمیع آنچه در خانه باشد. وارسی کردن . (یادداشت مؤلف ). || سپری شدن توشه ٔ قوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تمام شدن زاد قوم . (از اقرب الموارد). || دفع فضول بدن از مجاری آن . اخراج فضول از بدن به علاج چنانکه به فصد یا به اسهال یا به قی . (یادداشت مؤلف ). - آلات نفض ؛ آلاتی در تن آدمی و دیگر حیوانها برای دفع فضول . (یادداشت مؤلف ). - اعضاء نفض ؛ آلات نفض . (یادداشت مؤلف ).